پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

زمان و مکان در نگارگری ایرانی / قسمت دهم، قسمت آخر

چکیده: نگارگر همواره نسبت زمان مشاهدۀ هر اثر نگارگری را كنترل كرده و آن را طبق خواستۀ خود تنظيم می‌كند. در اين حالت زمان به واسطۀ اثری كه در ساختار تصوير دارد مورد بررسی قرار گرفته و اثر مفهومی زمان در اين رابطه توسط نگارگر كنترل مي‌شود.

نگارگر همواره نسبت زمان مشاهدۀ هر اثر نگارگری را كنترل كرده و آن را طبق خواستۀ خود تنظيم می‌كند. در اين حالت زمان به واسطۀ اثری كه در ساختار تصوير دارد مورد بررسی قرار گرفته و اثر مفهومی زمان در اين رابطه توسط نگارگر كنترل مي‌شود.

برداشت از این نكته كه نگارگر می‌تواند چند صحنه را در زمانی واحد ببیند، سبب شده است در بیشتر موارد نگارگر یك صحنه را با حذف دو برداشت متفاوت زمانی ترسیم كند. یعنی ترسیم چشم‌انداز بهشت زمینی كه در آنِ واحد هم بهشت است و غیرزمینی و غیر قابل رؤیت و هم زمینی است و قابل رؤیت. «یكی از موضوع های اصلی نگارگری ایرانی […] چشم‌انداز تغییر شكل یافته است كه رمز و تمثیل «بهشت زمینی» و «وطن آسمانی» است. […] آن چشم‌اندازی است بی‌سایه، كه در آن هر چیزی از جوهری بی‌غایت لطیف و پرارج ساخته شده است. […]۷۰»
علاوه بر امكان جابه‌جایی مكانی در زمانی واحد،‌ در نگارگری می‌توان به‌نوعی شاهد خلق زمان جدید بود. همان‌طور كه در بخش «زمان و مكان از دیدگاه فلاسفه» از نظر گذشت، زمان غیر موهوم در عالم، مادی از حركت نشأت گرفته است. حال اگر نگارگر هنگام رؤیت اثرش حركت ایجاد كند سبب به درازا كشیدن زمان رؤیت شده است. حركت چشم در رقعه كه در اكثر مواقع به علت حركت حلزونی یا چرخشی امكان برگشت و آغاز دوباره را دارد می‌تواند تا بی‌نهایت ادامه پیدا كند. این حركت از گوشه‌ای از اثر به گوشه‌ای دیگر، كثر یا چند ثانیه را دربر می‌گیرد. این زمانی است كه به واقع در نگاه بین عناصر موجود بوده است. نگارگر با كنترل چگونگی حركت چشم از نقطه‌ای به نقطه‌ای دیگر، بازگشت به نقطة‌اول، تكرار رفت و برگشت نگاه در یك محدوده معین و استفاده از تدابیری اینچنین سبب ایجاد زمان ثانویه هنگام مشاهدة اثرش می‌شود. نگارگر همواره نسبت زمان مشاهدة هر اثر را كنترل كرده و آن را طبق خواستة خود تنظیم می‌كند. در این حالت زمان به واسطة اثری كه در ساختار تصویر دارد مورد بررسی قرار گرفته و اثر مفهومی زمان در این رابطه توسط نگارگر كنترل می‌شود.
نگاه جدا از هر گونه تسلط زمانی در رابطه با ترسیم چهرة انسان نیز سبب ایجاد قوانین خاص شده است. عدم ارائه زمانی خاص در نگارگری از تلاش برای نمودن كمال یافته‌ترین حالت عناصر نشأت می‌گیرد. بدین ترتیب در مورد انسان و چهرة او در كمال یافته‌ترین حالت از نظر نگارگر باید ترسیم می‌شد. هنرهای مذهبی از آن روی كه انسانی را كه به شادكامی و سعادت جاوید رسیده است در مسیر راهی به نمایش می‌گذارند كه این راه به تولد چهره‌ای كامل و همه جانبه از انسان می‌انجامد، خود به خود به ارائه شكل آرمانی از رستگاری منتهی می گردند. انسانی كه در قلمرو هنر مذهبی به گونه ای رستگار مجسم می‌شود، انسانی آرمانی است».
«عدم گرایش به شما اینگاری […]، با طرد هر صورتی كه ذهن را به شیء خاصی خارج از خود محدود و نفس را به یك صورت منفرد متوجه كند، خلائی را می‌آفریند»۷۱ این همان جایی است كه فرد می‌تواند بدون توجه به زشتی، زیبایی، ثروت ، فقر ، مقام و فقط به واسطة ارزش درونی خود شخص در مورد او فكر و قضاوت كند. «كوه و درخت و آدم و پرندة او [نگارگر] نیز بیشتر صُوَر نوعی [آرکتیپ] هستند تا شكل‌های تقلید شده از طبیعت»۷۲.
هنرمند ایرانی به سوی زیبایی شناسی ناب رویكرد داشته است، اما در عین حال می‌باید این مهم را به گونه‌ای متعادل انجام می‌داد تا معنا و جایگاه انسان از بین نرود. «انسان جایگاه بسیار حساسی در نگارگری ایرانی دارد، به گونه‌ای كه اگر او را بیش از حد دگرگون كنند كه از حالت طبیعی خارج شود، امكان دارد در حد پایینی سقوط كند و یا اگر جنبة واقعی بدهند از اصل و ذات نگارگری خارج می‌شود. و اگر تزئینات بیش از حد دهند، انسانی عاریتی در حد جسمانی می‌گردد» ۷۳. در تمامی آثار با مضمون‌های حماسی، تغزلی، عرفانی، و اخلاقی به توصیف «انسان نوعی» پرداخته شده است. و چهره‌پردازی‌ها ماهیتی قراردادی دارند. در واقع نقاش ایرانی علی‌رقم رویكرد واقع‌گرایانه در پی تقلید از ظواهر عالم مادی نیست و به منظور رسیدن به این مقصود كلیة ظواهر فیزیكی ناشی از وجود عنصر زمان را از آثار خود حذف كرده است.

«سخن نهایی»
نگارگر ایرانی بیش از آنكه به عالم مادی توجه داشته باشد به ماوراء آن توجه دارد و بر این اساس هرگز در پی بازنمایی عین‌به‌عین طبیعت نبوده است. هنرمند همواره تلاش دارد، ذات مواد را مطابق با حس خیال خود از عالم مثال هر چه بیشتر برای بیننده آشكار كند. با توجه به اینكه فضای نگارگری، فضای «عالم مثال» است، نگارگر به طبیعت رجوع نمی‌كند، بلكه به جایی كه صور طبیعت از آن نشأت گرفته‌اند، رجوع می‌كند.
نگارگر با استفاده از تغییراتی كه طبق جهان‌بینی خاص او برایش فراهم شده است، چون استفاده از نماد و رنگ‌های نمادین و بیان صفات نوعی و پرهیز از شمایل‌نگاری و سایه‌روشن، مفهوم زمان را شكسته و فرم را از بعد تاریخ و زمان خود رها می‌كند و بدین ترتیب معانی قابلیت بیان در همة زمان‌ها را پیدا می‌كنند و هنری خلق می‌شود كه محدود به زمان خاصی نیست.
عوامل دست‌و‌پاگیر در عالم ماده سبب می‌شود هنرمند نتواند از هر زاویه و از هر حالتی كه مایل است موضوع موردنظر خود را ترسیم كند، بلكه همواره تا حد بسیاری زیادی محدود به قوانین عالم ماده می شود. اما نگارگر با توجه به دیدی كه به عالم مثال دارد، قادر است با حضور ذهنی خود مجموعة‌ مكان‌ها و فضاها را یكجا با هم مشاهده كند. زمان و مكانی كه به وسیله نگارگر خلق می‌شود زمان و مكانی مستقل و انتزاعی است، به گونه‌ای كه در آن می‌توان شب را با ماه و ستارگانش به تصویر كشید، اما اجازة هیچ تأثیری از تیرگی شب را در رنگ‌ها نداد.
دراین هنر، در نمایش هر موضوع بیان روح آن، برای اشاره به عالم بالاتر در اولویت است. بدین ترتیب است كه اثر می‌تواند كامل و واقع‌گرایانه فرض شود. نگارگر با تغییر زاویۀ خود در یك لحظه با نمایش جزئیات ضروری بیشتر، روح و واقعیت‌های جاری در آن لحظه را بهتر بیان كرده است.
در ترسیم چهرة انسان نیز نگارگر بدون توجه به ظواهر مادی، در نمایش نمادین انسان توجه خود را در رابطه با احترام عظیمی كه نسبت به منشأ خدایی صورت بشری قائل بوده به نمایش گذاشته است.
در نگارگری باز نمایی عین به عین مادی و ظاهری اشیاء كمال یك اثر هنری را نمی‌رساند بلكه تغییر آن و یا حتی دور شدن از آن همواره مدنظر هنرمند بوده است. هنر در بینش اسلامی شرافت بخشیدن به ماده است و این از طریق بیان حقیقت وجودی ماده میسر خواهد شد. بیان مفهومی فضا نیز همواره مدنظر نگارگر بوده است. بدین ترتیب فضا با نشانه‌های انتزاعی از جهان واقعی تعریف می‌شده است.
در هر حال مهمترین نكته‌ای كه در رابطه با نگارگری در این مقاله بررسی شد، مفهوم زمان و مكان بود كه عناصری كلیدی و مهم در كلیة سبك‌های هنر نقاشی است. زیرا همانگونه كه بیان می شود، زمان و مكان طبق نظر فیلسوفان از عناصری هستند كه هیچ‌گاه قابلیت انفكاك از ذهن بشر را ندارند.
نوع بیان خاص زمان و مكان در نگارگری نیز از این جهت دارای اهمیت است كه امكانات بیانی بسیار منحصر به فردی را در محدودة دو بعدی كاغذ در اختیار هنرمند قرار داده است. نگارگر با رسیدن به این آگاهی در طول قرن‌ها سنتی را پایه‌ریزی كرد كه سبب ایجاد سبكی منحصر به فرد برای هنر ایران شد. و به جرئت می‌توان گفت كه حداقل نیمی از شهرت هنر ایران به سبب نگارگری بی‌نظیر آن بوده است.

پی‌نوشت:
۷۰- بوركهارت، تیتوس، مبانی هنر معنوی، صفحۀ ۱۴
۷۱- همان، صفحۀ ۴۳
۷۲- دهخدا، لغت نامۀ دهخدا، جلد ۱۴، صفحۀ ۵۹۹
۷۳- آیت‌اللهی، حبیب‌الله. مجلۀ هنرهای تجسمی، صفحۀ ۵۲

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

میزان مطالعه مطلب