پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

مرگ آبخوان و بی آبانی

چکیده: در بخش اقدام و پیاده سازی راهبردها، استفاده حداکثری از نزولات جوی و سیلابها برای ذخیره سازی و احیای آبخوان ها می تواند از ادامه فرآیند مرگ آنها بکاهد.

چه عواملی سبب مرگ آبخوانها به عنوان منابع اصلی تامین آب شیرین شده است؟ پیامدهای حاصل از مرگ آبخوانها چیست؟ باتوجه به غیر قابل احیا بودن بسیاری از آبخوانها چه رویکردی را می توان در جهت کاهش این بحران اتخاذ کرد؟

سفره های آب زیرزمینی یا آبخوان ها یکی از منابع اصلی در تامین آب شیرین و منشا پیدایش بسیاری از سکونتگاه های ایران از دیرباز بوده اند. به دلیل محدودیت های تکنولوژیک و شرایط دشوار بهره برداری آب درکنار اقلیم خشک سرزمینی، مدیریت و برنامه ریزی آبخوانها موضوعی حیاتی در لایه‌های کالبدی، کارکردی و معنایی بوده است. مدیریت آبخوانها برمبنای خرد جمعی به بهره‌گیری هوشمندانه و دانش بومی مرتبط با آبخوانها منجر می شده و تعادل و تاب آوری در آورد و برداشت منابع آب زیرزمینی به همراه داشته است. لذا آبخوانها هم از حیث معیشتی – کارکردی اهمیت بالایی دارند و هم وجود آنها در مناطق شهری و روستایی مترادف با آبادانی و زندگی است.

این در حالی است که امروزه با افزایش مصرف آب و وجود تکنولوژی های نوین در برداشت منابع آب زیرزمینی، آبخوانها از یک عنصر با ارزش مادی – معنوی به کالایی مصرفی بدل شده اند. هم اکنون تامین ۵۷ درصد از نیاز آبی کشور وابسته به آب های زیرزمینی بوده که سهم آب شرب بیشتر است. بر اساس آمار‌های رسمی نزدیک به 80 درصد منابع زیرزمینی آب به اتمام رسیده و کسری ۱۳۰ میلیارد مترمکعبی آب سفره های زیرزمینی سبب پدیداری ابرچالش کمبود آب شده است (تصویر1).

مرگ آبخوان و بی آبانی
تصویر 1: روند برداشتهای آبهای زیر زمینی در طی 5 دهه، منبع: گزارش وضعیت منابع آبهای زیرزمینی شرکت توسعه منابع آب ایران، 98 – 1397

این در حالی است که بسیاری از آبخوانها غیر قابل احیا بوده و بازگشت به شرایط قبل برای آنها ناممکن است. دو عامل تغییرات اقلیمی، مدیریت ناپایدار در قالب فعالیتهای مخرب در از بین رفتن آبخوانها نقش دارند که سهم عامل دوم به مراتب بیش از تحولات زیست محیطی است.

هرچند زنجیره کاهش بارش، افزایش دما و افزایش تعداد خشکسالی ها سبب کاهش سطح آبهای زیرزمینی شده و به عقیده کارشناسان ایران را در معرض خطر سومالی شدن قرار داده است اما این رویکردهای نادرست مدیریت کلان و داشتن یک تصور غلط نسبت به نامحدود بودن منابع آبی و توان اکولوژیک سرزمینی است که در قالب سدسازی های غیراصولی و پروژه های انتقال آب، افزایش تولیدات کشاورزی و صنعتی آب بَر در مناطق فاقد ظرفیت و استعداد، تاکید بر توسعه شهرها و زیرساخت ها صدمات جبران ناپذیری را بر منابع آبی وارد کرده است.

در مرگ آبخوانها، سهم خطاهای تعمدی نهادهای تصمیم گیر و دستگاه های اجرایی و حتی دانشگاهیان، مهندسان مشاور و رسانه ها در توجیه اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی برنامه های آسیب زا غیر قابل اغماض است. جذابیت وجه اقتصادی و ایجاد انحصار در اجرای پروژه های آبی یا طرح های مرتبط با آب، استحصال حداکثری از مخازن آب زیرزمینی با هر هزینه ای را موجه جلوه می دهد؛ این امر باعث مرگ آبخوان ها شده است.

پیامدهای زیست محیطی مرگ آبخوان ها، بروز پدیده ریزگردها، فرسایش شدید خاک، سیل های سهمگین، ثبت بالاترین رکورد فرونشست در دنیا، تخریب دو سوم دشت های ایران، بیابان زایی و در یک عبارت تخریب سرزمین ایران بوده است. اما این پیامدها فقط محدود به تحولات سوء زیست محیطی نمی شود. مرگ آبخوانها در ۲۰ سال اخیر بسیار شدت گرفته و نتیجه ای جز از بین رفتن کشاورزی و مشاغل وابسته به آب، فقر ساکنان محلی، مهاجرت و حاشیه نشینی نزدیک به ۲۰ میلیون نفر از جمعیت روستایی نداشته است.

این در حالی است که پیامدهای اجتماعی – اقتصادی ناشی از مدیریت ناپایدار منابع آب روز به روز شدت گرفته و تدوام مرگ آبخوان ها، به بی آبانی مطلق شهرها و روستاها در آینده ای نزدیک منجر خواهدشد.

علی رغم هشدارهای مکرر متخصصان و کارشناسان نسبت به پیامدهای اجتماعی – اقتصادی و امنیتی این بحران، نظام مدیریت منابع آب ایران نه تنها رویکردهای مناسب برای رویارویی با بحران های اقلیمی اتخاذ نکرده بلکه با ادامه اجرای برنامه ها و پروژه های مخرب و عدم وضع قوانین بازدارنده به تشدید بحران نیز دامن زده است. در این شرایط بحرانی برنامه ریزی ها و اقدامات باید به صورت بلندمدت و کوتاه مدت اولویت بندی شوند.

راهبرداری احیای آبخوان ها

در برنامه های بلندمدت، مدیریت کلان باید با تغییر دیدگاه در اقدامات مرتبط با سیستم هیدروشناختی و به منظور خروج از این وضعیت ناپایدار، رویکردهای تاب آور زیست محیطی – اجتماعی – اقتصادی و آینده نگری را مبنای برنامه ریزی ها و استراتژی های خود قرار دهد:

  • کنار گذاشتن منفعت های اقتصادی کوتاه مدت و الویت دهی به موضوع آب به عنوان یک مسئله مهم با پیامدهای چندجانبه
  • پذیرش ایجاد چالش های آبی در اثر اقدامات مخرب صورت گرفته در خصوص آبخوانها، کافی نبودن یا ناکارآمدی طرح های حفاظتی
  • همگرایی نگرش های برنامه ریزان و ذینفعان در وزن دهی به مشکل کمبود آب و کاهش منابع آبی
  • آگاهی بخشی جمعی برای بازگرداندن باورمندی عموم به ارزش های اجتماعی-اقتصادی آبخوانها و نقش آن در معیشت
  • مشارکت عموم شهروندان در برنامه های حفاظت از آبخوانها به عنوان ضمانت اجرایی طرح ها و تلاش برای ایجاد یک خرد جمعی
  • اتخاذ سیاست ها و راهکارهای کم هزینۀ مبتنی بر نظام آبخوانها
  • ارزیابی دقیق پروژه های آبی و بررسی پیامدهای مثبت و منفی پیش از اجرای آنها
مرگ آبخوان و بی آبانی
تصویر 2: آبخوانداری راهکاری بهینه در بکارگیری آبهای جاری برای تغذیه آبخوان ها، منبع: پایگاه خبری فناوری غذا و صنایع تبدیلی کشاورزی ایران

همچنین در برنامه های کوتاه مدت، عزم جدی برای قانون گذاری به منظور جلوگیری از برداشت‌های بی‌رویه، نظارت بر میزان برداشت‌ها در بخشهای مختلف و تلاش برای بکارگیری روشهای فنی ذخیره و حفاظت از آبخوان ها، از مهمترین راهبردهای مدیریت منابع آب های زیرزمینی است.

در بخش اقدام و پیاده سازی راهبردها استفاده حداکثری از نزولات جوی و سیلاب ها برای ذخیره سازی و احیای آبخوانها در قالب طرح آبخوانداری می تواند تا حد زیادی از ادامه فرآیند مرگ آبخوانها بکاهد. آبخوانداری با بهره گیری از آب سیلاب ها، بارش ها، آب برگشتی زمینهای زراعی سبب تغذیه سفره های زیرزمینی، جلوگیری از تبخیر و هدررفت بارش ها، کنترل سیل و کاهش درجه تخریب آنها، نفوذ به آبرفتهای درشت دانه و ایجاد یک لایه خاک، کنترل فرسایش خاک، بیابان­زدایی و کاهش ریزگردها می شود (تصویر 2).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *